داشتم فکر میکردم چقدر آدمهای امن خوبند آدم هایی که رازد

داشتم فکر می‌کردم چقدر آدمهای امن خوبند. آدم هایی که رازدارند. آن‌هایی که می‌توانی کنارشان خودت باشی و تمام روحت را عریان کنی. از همه‌چیز بی‌واهمه حرف بزنی، بدون هراسی از قضاوت شدن. آدم‌هایی که نه با لبها که با چشمها و روحشان لبخند می‌زنند. بدون این که زیاد بدانند، اعتماد می‌کنند و شاید خودشان هم هرگز ندانند در کدام روز سختت به تو رسیده‌اند و چطور خورشید شده‌اند وسط همه تاریکی های دلت. چقدر خورشیدها خوبند، چقدر بی‌منت و چقدر خوش‌بو و چقدر بوسیدنی و چقدر خواستنی‌اند.
مهربانی هایی که انگار نهرهای بهشتند روی آتش تنهایی. درد و دریغ که کمند. بسیار کم...

#احساس_عاشقی
دیدگاه ها (۳)

بهترین دوستتو تگ کن 🤩و به راستی که هیچ چیز هرگز جای رفیق گمش...

کمی تحمل کن ؛دردهایی را که هربار با سماجتِ بیشتری قلبِ آرامش...

‌این دنیا به من بدهکار است؛ تمام راه‌های نرفته را، سفرهای نک...

آنجا که با هر بادی نمی‌لرزیو احساساتت تثبیت شده‌اند، دوست دا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط