سر سفره عقد نشسته بودم

سر سفره عقد نشسته بوديم
عاقد که خطبه را خواند صدای اذان بلند شد.
حسين آقا برخاست ، وضو گرفت و به نماز ايستاد.
دوستم کنارم ايستاد و گفت:
اين مرد برای تو شوهر نمی شود.

متعجب و نگران پرسيدم:
چرا؟
گفت: کسی که اين قدر به نماز و مسائل عبادی اش مقيد باشد.
جايش توی اين دنيا نيست.

#شهید_حسین دولتی🌷


#یـــازیـــنــب_کـــبری

❣یـــازهــرا سـلام الله عـلـیها❣

#مـــا_مــلت_شـــهادتــیـم🕊🥀
#شهید #بسیج #بسیجی #شیعه #اذان
دیدگاه ها (۱)

🌿بعضےوقتاقـدرچیـزایےکه‌داریم‌رونمیدونیم‌'!وتنهاباازدست‌دادن‌...

#گمــنامی ، راز عجیبیست ... .گمنامی یعنی مثل #حاج_احمد_متوسل...

•♡• #دلنوشته از شهید°•*🌻سر دو راهی گناه وثواب**به حب #شهادت ...

🌷#اردویِ_جهادی بودیم، ساعت ۹صبح بود که به روستای تلمادره رسی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط