سپرانسانی خاطرهایازشهیدهمت

⚘﷽⚘

🌹#سپر_انسانی ( #خاطره_ای_از_شهید_همت )🌹


🌷شب عمليات خيبر بود. داشتيم بچه‌ها را براي رفتن به #خط آماده مي‌كرديم. حاجي هم دور بچه‌ها مي‌گشت و پا به پاي ما كار مي‌كرد.
درگيري شروع شده بود. #آتش عراقي‌ها روي منطقه بود.
هر چي مي‌گفتيم «#حاجي! شما برگردين عقب يا حداقل برين توي سنگر.» مگر راضي مي‌شد؟
از آن طرف،‌ شلوغي منطقه بود و از اين طرف،‌ دل‌نگراني ما براي حاجي.

دور تا دورش حلقه زده بودند. اين‌جوري يك سنگر درست كرده بودند براي او.
حالا خيال همه راحت‌تر بود.
وقتي فهميد بچه‌‌ها براي حفظ او چه نقشه‌اي كشيده‌اند،‌ بالاخره #تسليم شد.
چند متر آن‌طرف‌تر،‌ چند تا نفربر بود. رفت پشت آن‌ها.

•┄❁🌸❁┄••┄❁🌸❁┄•
دیدگاه ها (۰)

🔴 فرارسیدن سرمای هوا✍امیرالمؤمنین علی عليه السلام:از سرما د...

پس از مرگ انسان قلب 5 دقیقه مغز 20 دقیقه پوست 2 روز و استخوا...

⁉️ رفتارتان را خودتان انتخاب می‌کنید...💢 دیگران می‌توانند رو...

✅انفاق✍حضرت زهرا سلام الله علیها:از دنیای شما سه چیز محبوب م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط