کافه تنهایی

کافه تنهایی

همان میزدونفره

همانجاکه من به انتظار می نشینم و

صندلی خالیت مدام براندازم می کند!

همان جاکه ...

هیچ شاخه گلی غافلگیرم نمی کند!

درست همان جا

کافه چی مهربان

هرروز،

بی حساب وکتاب

برایم چای دلتنگی می ریزد!

ومن پریشانی ام را

دربغضی مچاله میپیچم و

طعم گس چای تنهایی ام راسرمیکشم!

چه فرقی میکند خیسی گونه هایم

ازداغی چای باشد یادلی که می سوزد؟!

اعتیادبه چای هم بددردیست...

مثل اعتیادبه خیال بودن "تو"!

کافه چی....

یک فنجان دیگر...

لطفا!!!
دیدگاه ها (۱)

بیا اخرین شاهکارت را ببین ... مجسمه ای با چشمانی باز ،خیره ب...

بی وفایــی پیش چشم این اهالی خوب نیستالتماست می کنم این بی خ...

کدام خیابان را بگردم؟ کدام کوچه را؟؟؟؟؟؟؟ ...

ﻣـــــــــﻦﻟــــــــــــــــﺎﯼﮐﺘـــــــــــــــــــــــــﺎﺏﺯ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط