در فرو بسته ترین دشواری
در فرو بسته ترین #دشواری
در گران بارترین #نومیدی،
بارها بر سر خود بانگ زدم:
"هیچت ار نیست مخور خون جگر، دست که هست!"
بیستون را یاد آر، دستهایت را بسپار به کار
کوه را چون پَرِ کاه از سر راه بردار!
وَه چه نیروی شگفت انگیزیست
دستهایی که به هم پیوسته ست...
زنده یاد #فریدون_مشیری
در گران بارترین #نومیدی،
بارها بر سر خود بانگ زدم:
"هیچت ار نیست مخور خون جگر، دست که هست!"
بیستون را یاد آر، دستهایت را بسپار به کار
کوه را چون پَرِ کاه از سر راه بردار!
وَه چه نیروی شگفت انگیزیست
دستهایی که به هم پیوسته ست...
زنده یاد #فریدون_مشیری
۴۹۶
۲۵ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.