گفتمش سیر ببینم مگر از دل برود



گفتمش سیر ببینم مگر از دل برود
وان چنان پای گرفتست که مشکل برود

دلی از سنگ بباید به سر راه وداع
تا تحمل کند آن روز که محمل برود

#سعدی
دیدگاه ها (۱)

ای کرده غمت غارت هوش دل مادرد تو شده خانه فروش دل مارمزی که ...

‌.خورشید هرجای آسمــان که میخواهد باشدصبــــــــح من آن دمیس...

‌گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریبگفت در دنبال دل ره گم...

‌ای ز خیال‌های تو گشته خیال عاشقانخیل خیال این بود تا چه بود...

بسم رب المهدی عج

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط