ما از آنقوم عجیبیم که در اوج

ما از آن قوم عجیبیم که در اوج
غنا،

باز هم کاسه و کشکول گدایی
داریم...

خودمان روی زمین منطقمان روی
هواست،

لاجرم بینش و افکار فضایی،
داریم...

عاشقیم و همگی در پی معشوقه ی
خویش،

روی لب، دایما آواز غنایی
داریم...

شب اول همه پیمان ابد
می بندیم ٬

صبح فردا نشده میل جدایی
داریم...

در سجل همه مان نام زنی هست
ولی،

این وسط هم دو سه پنهانی و
لایی داریم...

آنقدر بر سر جنگ و پی دعوا،
هستیم،

سر هر کوچه مان ضد هوایی
داریم...

دو نفر یکدل و یکرنگ نداریم،
ولی،

تا بخواهی همه جا گردهمایی
داریم...

گرچه از دولتی کرسی و شب های
دراز،

چند تایی پسر عمه و دایی
داریم...

ولی آنگونه که در صدر خبرها
پیداست،

قصد نابودی این نسل کزایی
داریم...

خودمان هم سر حرف خودمان
گیج شدیم،

آنقدر طعنه و الفاظ کنایی
داریم...

با دو تاقافیه ی تنگ و غزل های
جفنگ،

همگی دعوی فخرالشعرایی
داریم...

دست در جیب هم و در پی نان شب هم،

کی دگر حرف و حساب من و
مایی داریم...
 
ما از آن قوم عجیبیم و عجیب
است که ما،

باز در سر، هوس فر و کیایی داریم !
دیدگاه ها (۱)

ما از آن قوم عجیبیم که در اوج غنا، باز هم کاسه و کشکول گدایی...

اِیسٓخت کمانِسُسْت پیماناین بود وفای عهد اصحاب؟#سعدی

ما از آن قوم عجیبیم که در اوج غنا، باز هم کاسه و کشکول گدایی...

دوستی می گفت: خیلی سال پیش که دانشجو بودم، بعضی از اساتید عا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط