نیمه شبی بارانیست صدای اهنگین رعد و برق و زدن باران به

#نیمه شبی بارانیست صدای اهنگین رعد و برق و زدن باران به پنجره ی چوبی اتاقم و تویی که مثل همیشه
کنارمنی در خیالم
به تو نگاه میکنم
ب چشمانت خیره میشوم
در چشمانت خودم را میبینم
از فرط خواب پلکت ارام ارام بسته میشود
شاید قرار است همین اندک منی ک در توست هم دیگر نباشد
پلکت بسته شد و من محو و من در تو محو شدم
آری ب اندازه ی یک پلک بهم زدن دیگر منی در تو نیست ،به همین آسانی،، #مهران_فرهادی
دیدگاه ها (۶)

#نمایی از در قاپی همراه با امامزاده عبدالله #شوشتر

از هوایی که جدیدست برایت،چه خبر؟پیش "او" بعد من از حال و هوا...

#نمایی دیگر از ورودی امامزاده عبدالله در شب #شوشتر

#پایین دست آبشارهای آبی شوشتر،، #از این زیبایی دنیا،می گفتمب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط