ناگهان دلم از دوستی او سرشار شد او را با ستایشی بیمرز دوست داشتم ...



ناگهان دلم از دوستی او سرشار شد. او را با ستایشی بی‌مرز دوست داشتم. انگار که سال‌های سال با هم فکر کرده بودیم، دوش به دوش هم جنگیده بودیم و یک دهان ترانه خوانده بودیم…

#ناظم_حکمت



دیدگاه ها (۰)

تو وقتی می‌بینی که من افسرده ام نباید بگذری، سکوت کنی، یا فق...

لطف و قهر تو مهرم نمی شود کم و بیش که پشت و رو نبود آفتاب ت...

گرم وصال نبخشند خوشدلم به خيالكه دل به درد تو خو كرد و اين د...

بامت بلند باد؛ که دلتنگیت مرا از هر چه هست غیر تو بیزار کرده...

⊰⃟𖠇🍁🤎☕️♡࿐ྀུ༅࿇༅☕️🍂حبیبم ...اگر روزی نبودم مرا با چیزهایی که د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط