در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد

در ازل پرتو حسنــــــت ز تجلـــی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به هـــــمه عالم زد

جلوه‌ای کرد رخت دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد از این غیـــرت و بر آدم زد

عقل می‌خواست کز آن شعله چراغ افروزد
برق غیرت بدرخشــــید و جهان برهم زد

مدعی خواست که آید به تمــــاشاگه راز
دست غیب آمد و بر سینه نامحــــرم زد

حافظ

سلام ✌
صبحتون بخیر
روزتان پر برکت وشاد🌺
دیدگاه ها (۳)

گنجشک از باران پرسید: کارِ تو چیست؟! باران با لطافت جواب داد...

سرد است هوا !بیرون اگر می روی ،دست های مرا با خودت ببر . . .

صور فلکی چینی چه چیزهایی درباره شما می گویند؟زودیاک چینی بر ...

🔥 برگزاری جشن سده دیروز در راحت آباد تفت(یزد)👆 جشن سده و روش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط