Part 7
Part 7
ساعت ۱۰صبح
همه با حالت کسلی و سردرد بیدار شدن و وقتی خودشون رو تو اون موقعیت های خجالت آور دیدن ترجیح دادن تکونی نخورن!....
کله ی جیسونگ تو پیراهن لینو بود و گونه هاش به گردن لینو چسبیده بود و چونه ی لینو روی سرش بود!!
دست های هیونجین دور کمر فلیکس بود و لباشون فقط دو سانت باهم فاصله داشتن!....
لبای چان روی لبای ای ان بود و چانگبین از پشت سونگمین رو بغل کرده بود!!...(توان ادامه ندارممممممم😱)
۱۰ دقیقه توی پوزیشن شون بودن و حاضر نبودن تکون بخورن چون داشتن لذت تمام رو میبردن......
ویو چان:
باورم نمیشددددددد
دقیقا چرا جونگین این پیشنهاد کوفتی رو داده بود؟؟.....
ولی خب این یه جورایی خوبه😈
برای اینکه بقیه از معذبی در بیان سریه پاشدم و جونگین از این حرکت شوکه شد !....
÷خب امممم من میرم بیرون÷-
گفتم و بدون اینکه به ری اکشن بقیه دقت کنم عین فشفشه رفتم.
ساعت ۱۰صبح
همه با حالت کسلی و سردرد بیدار شدن و وقتی خودشون رو تو اون موقعیت های خجالت آور دیدن ترجیح دادن تکونی نخورن!....
کله ی جیسونگ تو پیراهن لینو بود و گونه هاش به گردن لینو چسبیده بود و چونه ی لینو روی سرش بود!!
دست های هیونجین دور کمر فلیکس بود و لباشون فقط دو سانت باهم فاصله داشتن!....
لبای چان روی لبای ای ان بود و چانگبین از پشت سونگمین رو بغل کرده بود!!...(توان ادامه ندارممممممم😱)
۱۰ دقیقه توی پوزیشن شون بودن و حاضر نبودن تکون بخورن چون داشتن لذت تمام رو میبردن......
ویو چان:
باورم نمیشددددددد
دقیقا چرا جونگین این پیشنهاد کوفتی رو داده بود؟؟.....
ولی خب این یه جورایی خوبه😈
برای اینکه بقیه از معذبی در بیان سریه پاشدم و جونگین از این حرکت شوکه شد !....
÷خب امممم من میرم بیرون÷-
گفتم و بدون اینکه به ری اکشن بقیه دقت کنم عین فشفشه رفتم.
۲۸۱
۰۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.