آپدیت ویورس نامجون
آپدیت ویورس نامجون!
سلام
این آخرین تولد بیست سالگی منه شاید بخاطر طبیعت کارم باشه، ولی تولدا همیشه یکم خجالت با خودشون دارن. حتی با اینکه شخصا فکر میکنم فقط یه روز معمولی دیگست... هرچند من واقعا احساس خوشحالی و خوشبختی میکنم که میتونم این همه تبریکای صمیمانه از کلی آدم بگیرم. بعضی وقتا به این فکر میکنم که عشق چیزی هستش که به افراد اسم میبخشه. جایی که کیم نامجون تبدیل شد به "کیم نامجون". هرچند امروزم یک روز از ۳۶۵ روز هستش، ولی با تشکر از همه شما هستش که ۲۹ سالگی من، فقط به عنوان یه تولد معمولی نمیگذره. با وجود اینکه دوست دارم تا جایی که ممکنه راستگو باشم، با وجود رابطه ناملموس و ملموس بین ما به عنوان یک طرفدار و یک خواننده، به این فکر می کنم که این تا کجا میتونه پیشی بگیره یا چقدر میتونه طول بکشه.میشه همچیو تحت ظاهر مهربونی به اسم عشق قبول کرد؟ من هنوز زمان هاییو تجربه می کنم که بیان صادقانه افکار درونیم به پاشنه آشیل تبدیل میشه و صداقت تبدیل به زخم میشه، اما هنوز مطمئن نیستم. یکبار گفتم که احساس ناراحتی کردم، چون احساس کردم با گذشت زمان (بیان خودم) از طریق کلمات حتی سخت تر میشه، درسته. راستش رو بخواید، فکر می کنم حتی الانم همین حسو دارم. با این حال، من خیلی آروم تر شدم (تو این واقعیت). بعد از اون صداقتی که آرزو داشتم در تمام عمرم فقط یک بار بتونم اونو دریافت کنم، مثل باران شدید و ناگهانی به من وارد شد، منی که یروزی همیشه احساس می کردم بدبینی و پوچی جالبه، متوجه شدم که یک فرد خوش اخلاق و خوش بین عادل و همینطور باحال هستم. این یه معجزه نیست؟
#WEVERSE
سلام
این آخرین تولد بیست سالگی منه شاید بخاطر طبیعت کارم باشه، ولی تولدا همیشه یکم خجالت با خودشون دارن. حتی با اینکه شخصا فکر میکنم فقط یه روز معمولی دیگست... هرچند من واقعا احساس خوشحالی و خوشبختی میکنم که میتونم این همه تبریکای صمیمانه از کلی آدم بگیرم. بعضی وقتا به این فکر میکنم که عشق چیزی هستش که به افراد اسم میبخشه. جایی که کیم نامجون تبدیل شد به "کیم نامجون". هرچند امروزم یک روز از ۳۶۵ روز هستش، ولی با تشکر از همه شما هستش که ۲۹ سالگی من، فقط به عنوان یه تولد معمولی نمیگذره. با وجود اینکه دوست دارم تا جایی که ممکنه راستگو باشم، با وجود رابطه ناملموس و ملموس بین ما به عنوان یک طرفدار و یک خواننده، به این فکر می کنم که این تا کجا میتونه پیشی بگیره یا چقدر میتونه طول بکشه.میشه همچیو تحت ظاهر مهربونی به اسم عشق قبول کرد؟ من هنوز زمان هاییو تجربه می کنم که بیان صادقانه افکار درونیم به پاشنه آشیل تبدیل میشه و صداقت تبدیل به زخم میشه، اما هنوز مطمئن نیستم. یکبار گفتم که احساس ناراحتی کردم، چون احساس کردم با گذشت زمان (بیان خودم) از طریق کلمات حتی سخت تر میشه، درسته. راستش رو بخواید، فکر می کنم حتی الانم همین حسو دارم. با این حال، من خیلی آروم تر شدم (تو این واقعیت). بعد از اون صداقتی که آرزو داشتم در تمام عمرم فقط یک بار بتونم اونو دریافت کنم، مثل باران شدید و ناگهانی به من وارد شد، منی که یروزی همیشه احساس می کردم بدبینی و پوچی جالبه، متوجه شدم که یک فرد خوش اخلاق و خوش بین عادل و همینطور باحال هستم. این یه معجزه نیست؟
#WEVERSE
- ۱.۵k
- ۲۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط