مشک را که پر آب کرد،ازخوشحالی حتی حواسش نبود
مشک را که پر آب کرد،ازخوشحالی حتی حواسش نبود
◀ دستانش را بریده اند ▶
بعد از ریخته شدن آب هم آنقدر ناراحت بود که باز
↩ فرصت نکرد سراغی از بازوانش بگیرد ↪
فقط وقتی حسین آمد بالای سرش،میخواست دست به سینه سلام کند که تازه فهمید
⭐ دستانش نیستند ⭐
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین«علیه السلام»
السلام علیک یاقمر بنی هاشم
#اللهم_ارزقنا_زیارت_کربلاء
◀ دستانش را بریده اند ▶
بعد از ریخته شدن آب هم آنقدر ناراحت بود که باز
↩ فرصت نکرد سراغی از بازوانش بگیرد ↪
فقط وقتی حسین آمد بالای سرش،میخواست دست به سینه سلام کند که تازه فهمید
⭐ دستانش نیستند ⭐
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین«علیه السلام»
السلام علیک یاقمر بنی هاشم
#اللهم_ارزقنا_زیارت_کربلاء
۵۴۷
۱۹ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.