شک منی یقین منی نیستی مگر

شک منی، یقین منی، نیستی مگر؟
انگاره های دین منی، نیستی مگر؟

هم قبله ی نماز منی، هم نیاز من...
چون مهر بر جبین منی، نیستی مگر؟

پیوسته با کمان دو ابرو میان شهر
عمری است در کمین منی، نیستی مگر؟

با آن شکوه شرقی و با این غم نجیب
مرد سرزمین منی، نیستی مگر؟

من مستحق نیش تو ام، دیگری چرا؟
محصول آستین منی، نیستی مگر؟

هر وقت می نویسم و هر جا که شاعرم
ایهام و نقطه چین منی، نیستی مگر؟
دیدگاه ها (۰)

.مولانا چقدر قشنگ میگهيک روز میرسه گل‌های که گفتی باز نمیشه،...

خدا کند یک اتفاق خوب بیافتدوسط زندگیمان!آری همينجا،وسط بی حو...

هر روز شبیه یک چیزمامّا سرخ...دیروز شمعدانی شده بودم، لبِ پن...

بی‌تو به سامان نرسم، ای سر و سامان همه توای به تو زنده همه م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط