مینی مال
مینی مال :
دریچه
شبها تو خواب راه میرفت .
مادر پایش را با طناب به پایه کمد میبست .
نصف شب پدر شیر اب را باز کرد تا اب بنوشد ، اب نیامد .
شیر را بست و دوباره باز کرد ، اب نیامد.
رفت به اب انبار ، دید گربه ای در اب حوضچه افتاده . دست دراز کرد و گربه را کشید بیرون . دختر بچه بود .
دریچه
شبها تو خواب راه میرفت .
مادر پایش را با طناب به پایه کمد میبست .
نصف شب پدر شیر اب را باز کرد تا اب بنوشد ، اب نیامد .
شیر را بست و دوباره باز کرد ، اب نیامد.
رفت به اب انبار ، دید گربه ای در اب حوضچه افتاده . دست دراز کرد و گربه را کشید بیرون . دختر بچه بود .
- ۲۸
- ۲۲ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط