جاری ام در دل گسترده ی تنهایی خویش

جاری ام در دل گسترده ی تنهایی خویش
دیدگاه ها (۱)

یادت ڪجاست ڪه از من نمیرود بامن چراست ڪه خوابم نمیبرد

این چندمین شب است که بیدار مانده امآنگونه ام که خـواب قبولم ...

باز شب شد وباز مقصد ِ آغوش و تنمسوی توست....

باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوموزجان و دل یارم شوی تا عاش...

آن دل که گم شده است هم از جان خویش جوی آرام جان خویش ز جانان...

- به هر کس نتوان گفت ، شرح قصه ی خویش .

از تو هم دل کندم و دیگر نپرسیدم ز خویش🌸چاره‌ی معشوق اگر عاشق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط