مادرم دردهای سردش را
مادرم دردهای سردش را
ته فنجان صبح حل میکرد
پدرم هی دروغ میخندید
هرچه میرفت پیرتر میشد...
امید_صباغ_نو
ته فنجان صبح حل میکرد
پدرم هی دروغ میخندید
هرچه میرفت پیرتر میشد...
امید_صباغ_نو
- ۸۰۹
- ۲۲ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط