دوست داشتن یک نفر، مثل نقل مکان کردن به یه خونه ست.
دوست داشتن یک نفر، مثل نقل مکان کردن به یه خونه ست.
اولش عاشق همه ی چیزهایی میشی که برات تازگی دارن.
هر روز صبح از اینکه می بینی این همه چیز بهت تعلق داره حیرانی.
بعد به مرور زمان دیوارها فرسوده می شن.
چوب ها از بعضی قسمت ها پوسیده می شن و میفهمی که عشقت به اون خونه به خاطر کمالش نیست؛
بلکه به خاطر عیب و نقص هاشه.
تمام سوراخ سنبه هاش رو یاد می گیری.
یاد می گیری چطور کاری کنی که وقتی هوا سرده،
کلید توی قفل گیر نکنه، یا در کمد رو چطور باز کنی که جیرجیر نکنه...
اینا رازهای کوچیکی هستن که خونه رو مال آدم می کنن!
اولش عاشق همه ی چیزهایی میشی که برات تازگی دارن.
هر روز صبح از اینکه می بینی این همه چیز بهت تعلق داره حیرانی.
بعد به مرور زمان دیوارها فرسوده می شن.
چوب ها از بعضی قسمت ها پوسیده می شن و میفهمی که عشقت به اون خونه به خاطر کمالش نیست؛
بلکه به خاطر عیب و نقص هاشه.
تمام سوراخ سنبه هاش رو یاد می گیری.
یاد می گیری چطور کاری کنی که وقتی هوا سرده،
کلید توی قفل گیر نکنه، یا در کمد رو چطور باز کنی که جیرجیر نکنه...
اینا رازهای کوچیکی هستن که خونه رو مال آدم می کنن!
۲.۶k
۲۲ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.