هرکسی را چیزی به جایی میرساند شاید

هرکسی را چیزی «به جایی می‌رساند» شاید
وسوسه یک نگاه یا تصویری دل ‌انگیز
یا تصویری موهوم، هر کسی را چیزی وسوسه
می‌کند... تا کوله پشتی‌اش را بردارد و بار سفر
ببندد به جایی! و این‌بار مرا آوازی عجیب
به این سو کشاند، صدایی محزون که گویی از
انتهای اندوهِ دنیا می‌آید از غمگین‌ترین واژه‌ها
که معنایشان را نمی‌فهمیدم اما حرفشان
را چرا، از تحریرهای غریبی که هیچ جای دیگر
سراغ نداشتم. صدا را شبی، در جایی شنیده
بودم صاحب خانه گفت نامِ آواز «فادو»
است! می‌شود در این‌جا در لیسبون از صدای
یک فادوخوان خیابانی سرشار شد، از صدای
خواننده نابینایی که ناب می‌خواند و
بی‌ادعا با صدایی دورگه که آدم را پرت می‌کند
توی همه "غصه‌های داشته‌اش" و می‌بردش به
غصه‌های نداشته‌ای که مال خودش نیست
مال دیگران است، اما خطی از آن انگار کـه بر
پیشانی او هم نوشته شده! و سفر این‌جا تمام
می‌شود... اما «قصه‌های مسافران»
همچنان به راه خود می‌روند
دیدگاه ها (۱)

می‌دونی حس خفگی فقط برای دریانیست خفگی واقعی مالحرف‌هاست آدم...

عشق به اعتبار مقدار دوامش عشقاست نه به شدتِ ظهورش!می‌توان "ب...

خاطراتی هست که آدم‌هایش رفته‌اند! این خاطرات غم‌انگیز است.ول...

"عشق یک مرد" را با حرف‌هایش نه ازرفتارش باید فهمید، عشق یک ز...

چپتر ۸ _ سایه های تارهوا سردتر از همیشه بود. باربارا با گلدا...

دیدار دوباره..[p1]

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط