بی مقدمه می گوید: «با سر نخ جمله بساز.»
بی مقدمه میگوید: «با سر نخ جمله بساز.»
میگویم: «آدمیزاد هر چقدر دنیا را سادهتر ببیند، هر چقدر زندگی را سادهتر بگیرد باز یک جایی، توی یک پیچ و خمی افسار زندگی از دستش در میرود، مثل آن کش شلوار یا دامن، بی ادبی نباشد، رویم به دیوار، کش تنبان، یک جایی در میرود و تو باید هی بگردی دنبال سر نخ...» میگوید: «خوب بود، یکی دیگر!...» میگویم: «تو اگر بافتن بلدی، شکافتن هم یاد بگیر. آنجا که اشتباه بافتی شجاعانه بشکاف، رج به رج، برس به سر نخ، همه چیز از ورود آدمهای اشتباهی به زندگیمان شروع میشود.» میپرسد: « یک چیزی شبیه دل بستن و دل کندن؟ جنگ بین دل و عقل؟» میگویم: «فیلسوفانهاش تو اگر دل بستن بلدی، دل کندن هم یاد بگیر به وقتش...» میگوید: «به همین آسانی؟» میگویم: «آسان نیست، میدانم... اما لازم است گاهگداری...»
مریم_سمیع_زادگان
میگویم: «آدمیزاد هر چقدر دنیا را سادهتر ببیند، هر چقدر زندگی را سادهتر بگیرد باز یک جایی، توی یک پیچ و خمی افسار زندگی از دستش در میرود، مثل آن کش شلوار یا دامن، بی ادبی نباشد، رویم به دیوار، کش تنبان، یک جایی در میرود و تو باید هی بگردی دنبال سر نخ...» میگوید: «خوب بود، یکی دیگر!...» میگویم: «تو اگر بافتن بلدی، شکافتن هم یاد بگیر. آنجا که اشتباه بافتی شجاعانه بشکاف، رج به رج، برس به سر نخ، همه چیز از ورود آدمهای اشتباهی به زندگیمان شروع میشود.» میپرسد: « یک چیزی شبیه دل بستن و دل کندن؟ جنگ بین دل و عقل؟» میگویم: «فیلسوفانهاش تو اگر دل بستن بلدی، دل کندن هم یاد بگیر به وقتش...» میگوید: «به همین آسانی؟» میگویم: «آسان نیست، میدانم... اما لازم است گاهگداری...»
مریم_سمیع_زادگان
۱.۴k
۲۷ فروردین ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.