هفده سالم بود
هفده سالم بود
پسري كه عاشقش بودم مرا ترك كرد و رفت !
به مادرم زنگ زدم
گريه و زاري كردم
مادرم پشت تلفن خنديد
گفت چقدر شبيه پدرت هستي !
تو دوستش نداري ، تو از پس شدن ناراحتي ، آنقدر خود را بي عيب و نقص تصور مي كني كه چنين اتفاقي دنيا را بر سرت مي كوبد !
چند پله از آن نردبان پايين بيا ، ببين كه همه وظيفه ندارند دوستت داشته باشند ...✹♡✹
#پست_جدید
پسري كه عاشقش بودم مرا ترك كرد و رفت !
به مادرم زنگ زدم
گريه و زاري كردم
مادرم پشت تلفن خنديد
گفت چقدر شبيه پدرت هستي !
تو دوستش نداري ، تو از پس شدن ناراحتي ، آنقدر خود را بي عيب و نقص تصور مي كني كه چنين اتفاقي دنيا را بر سرت مي كوبد !
چند پله از آن نردبان پايين بيا ، ببين كه همه وظيفه ندارند دوستت داشته باشند ...✹♡✹
#پست_جدید
۱.۹k
۲۴ دی ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.