در آینه تصویرت اگر تیره و تار است

در آینه تصویرت اگر تیره و تار است
در خویش نظر کن که پر از گرد و غبار است

راهی بگشاییم اگر در پی نوریم
یک خانه بی روزنه را نور چه کار است؟

دل را بتکانیم و بر آن عطر بپاشیم
هر کنج دلی خوب ترین جای قرار است

یک چند اگر گریه سپس خنده بر آریم
خورشید امیری ست که بر ابر سوار است

فرصت گذران است و دمی منتظرت نیست
او می رود و می رود و مثل قطار است

لب را به لبش دوز و در آغوش کش او را
ساحل به تماشا شد و عمری به کنار است

هرگاه کسی دل به دل عشق سپرده
حالش متحول شد و آنگاه بهار است
دیدگاه ها (۰)

من شما را می‌فهممهمانگونه می‌فهمم که در آسمان شب، ستارگانی و...

زمان گذشت ..زمان گذشت و شب روی شاخه ‌های لختِ اقاقی افتاد .....

در ڪَستره‌ی بی مــرز این جهان، تو ڪجایی؟ من در دوردستــ‌ تری...

بوی بهشت می‌شِنوم از صدای تونازکتر از گل است، گلِ گونه‌های ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط