دروغ شرم آور کوروش ستیزان:
کوروش ستیزان که بسیاری از آنها آشکارا رویکرد ضدایرانی و تجزیهطلبانه دارند، مدتی است که بر روی موضوع دروغین همجنسبازی کورش تمرکز کردهاند و در شبکههای اجتماعی دروغی را گسترش میدهند. جالب آنکه بسیاری از این افراد موضوع ساختگی ازدواج با محارم کوروش هم رواج میدهند!
این موارد دروغهایی بیش نیستند و به نظر میرسد کوروشستیزان وقتی نتوانستند جوانمردی کورش را زیر سوال ببرند و دروغهایشان برملا شد، کار را به مسائل شخصی و خصوصی کشاندهاند که باز هم تحریف و سوءاستفاده از نگرشهای امروزین را چاشنی کار کردهاند. بسیاری از مواردی که درباره همجنسبازی کوروش گفته میشود، ساختگی است و هیچ پشتوانهای ندارد. اخیرا آنها به بخشی از کوروپدیای گزنفون استناد میکنند و مدعی این میشوند! البته معمولا از ترجمه قدیمی و پر از اشکال مشایخی استفاده میکنند. این ترجمه اشکالات زیادی دارد.
داستان از آن قرار است که یکی از خویشاوندان دور کورش که نوجوانی ماد بوده و کوروش از خویشاوندی با او اطلاع نداشت، کورش را میبیند و با او احوال پرسی میکند. هنگامی که همه خویشاوندان و نزدیکان کوروش با یکدیگر بوسه میکنند این خویشاوند هم به طرف کورش می رود. دقیقا در کوروش نامه نوشته است: آنگاه که بوسیدنهای بدرودگویانه پایان گرفت و آن زمان که یاران همه فرا رفتند، وی (خویشاوند نوجوان مادی) نزد کوروش شده گفت: کوروش، از میان همه خویشان، تنها مرا باز نمی شناسید؟
و کوروش وی را پاسخ داد: چه؟ آیا شما نیز از خویشاونداناید؟
نوجوان خرم دل شده آواز داد: آری؛ به راستی که هستم.
و کوروش اندیشیده گفت: آه، پس این چرایی آن نگاههای شیفته وار شما به دراز زمان! و پندارم که پیشتر نیز به این گونه شما ایستاده و مرا نگریسته بودید.
و جوان ماد گفت: آری. من بارها کوشیدم گامی پیش گذارم و از نزدیک ببینم شما را، اما به گواهی ایزدان، دلم مرا بازداشت
و کوروش گفت: اما چرا باید چنین شود؟ و با این کلام خم شد از اسب و بوسهای زدش.
آنگاه آن مادی جوان دلش آرام گرفت از آن بوسه و دیگر پرسشی کرد: به راستی آیا رسم چنین است در پارس که خویشان یک دیگر را از لب بوسند؟
و کوروش پاسخ داد: «آری، اما آنگاه که پس از دراز ندیدنی یکدیگر را باز ببینند، یا آنکه جدا شده از یکدیگر به سفری دراز و دور شوند» (گزنفون دفتر یکم بندهای ۲۷ و ۲۸)
میبینید که آن نوجوان که کورش برایش قهرمان بوده از دیدن کورش به هیجان آمده است در دوران نوجوانی چنین مواردی وجود دارد. اساسا گزنفون هم این هیجانات نوجوانی و کودکی و اینکه در ذهن آنها چگونه قهرمانان محبوب هستند را مورد توجه قرار داده است و در ابتدای داستان نوشته است: «در اینجا باز می گوییم داستانی از محبتی کودکانه که آوردنش شاید دور از جایگاه نباشد» (همان ابتدای بند ۲۷). کوروش ستیزان با تحریف این بخش موضوع دیگری را القا می کنند. بر اساس گفته گزنفون در میان مادها و پارسها رسم بوده است که خویشان یکدیگر را از لب ببوسند. کورش هم وقتی میفهمد آن نوجوان از اقوامش است همانند دیگر خویشاوندان بر او بوسه میزند. نوجوان هم از اینکه چنین رسمی در میان پارسها هم هست شاد میشود چرا که در میان مادها هم چنین رسمی بوده است. البته کورش میگوید که پارسها وقتی مدت زیادی خویشاوندان را ندیده باشند چنین میکردند. نوجوان از اینکه کورش او را گرامی داشته است به وجد آمده است که متناسب شرایط سنی نوجوانان است. شاید گزنفون میخواسته بگوید کورش حتی برای نوجوانان کم سن هم ارزش قائل بوده است که قابل ستایش میباشد. هرودوت هم چنین رسمی را برای پارسیان نوشته است: هنگامی که دو پارسی در کوچه یا خیابان به هم میرسند به جای ادای کلمات سلام و درود، اگر از یک طبقه باشند لبهای یکدیگر را میبوسند، در غیر این صورت آنکه پایین تر است نخست کرنش میکند سپس گونههای یکدیگر را میبوسند (هرودوت کتاب یکم بند ١۳۴). همانطور که مشاهده میکنید این رسم در آن زمان در میان ما اصلا مصداق همجنسگرایی نبوده است بلکه نشان دهنده مهر به یکدیگر بوده است. چنین رسمی در منابع اشتراک دارد و صرفا یک منبع از آن یاد نکرده است. ما نباید با ذهنیت امروزی، رسومات آن دوران را نگاه کنیم و همواره توجه داشته باشیم که تفاوت در رسومات وجود دارد و تا به امروز هم این تفاوتها را میبینیم. امروز در ایران مردان به یکدیگر بوسه میزنند اما در برخی از کشورها این کار مصداق همجنسبازی محسوب میشود. پس باید شهروند یک کشور اروپایی به ایران میآید بگوید همه همجنسباز هستند! به هر حال رسم بوده و زیانآور نبوده که بگوییم رسم بدی بوده. نباید از ذهنیت امروزی سوءاستفاده کنیم و فرافکنی کنیم.
این موارد دروغهایی بیش نیستند و به نظر میرسد کوروشستیزان وقتی نتوانستند جوانمردی کورش را زیر سوال ببرند و دروغهایشان برملا شد، کار را به مسائل شخصی و خصوصی کشاندهاند که باز هم تحریف و سوءاستفاده از نگرشهای امروزین را چاشنی کار کردهاند. بسیاری از مواردی که درباره همجنسبازی کوروش گفته میشود، ساختگی است و هیچ پشتوانهای ندارد. اخیرا آنها به بخشی از کوروپدیای گزنفون استناد میکنند و مدعی این میشوند! البته معمولا از ترجمه قدیمی و پر از اشکال مشایخی استفاده میکنند. این ترجمه اشکالات زیادی دارد.
داستان از آن قرار است که یکی از خویشاوندان دور کورش که نوجوانی ماد بوده و کوروش از خویشاوندی با او اطلاع نداشت، کورش را میبیند و با او احوال پرسی میکند. هنگامی که همه خویشاوندان و نزدیکان کوروش با یکدیگر بوسه میکنند این خویشاوند هم به طرف کورش می رود. دقیقا در کوروش نامه نوشته است: آنگاه که بوسیدنهای بدرودگویانه پایان گرفت و آن زمان که یاران همه فرا رفتند، وی (خویشاوند نوجوان مادی) نزد کوروش شده گفت: کوروش، از میان همه خویشان، تنها مرا باز نمی شناسید؟
و کوروش وی را پاسخ داد: چه؟ آیا شما نیز از خویشاونداناید؟
نوجوان خرم دل شده آواز داد: آری؛ به راستی که هستم.
و کوروش اندیشیده گفت: آه، پس این چرایی آن نگاههای شیفته وار شما به دراز زمان! و پندارم که پیشتر نیز به این گونه شما ایستاده و مرا نگریسته بودید.
و جوان ماد گفت: آری. من بارها کوشیدم گامی پیش گذارم و از نزدیک ببینم شما را، اما به گواهی ایزدان، دلم مرا بازداشت
و کوروش گفت: اما چرا باید چنین شود؟ و با این کلام خم شد از اسب و بوسهای زدش.
آنگاه آن مادی جوان دلش آرام گرفت از آن بوسه و دیگر پرسشی کرد: به راستی آیا رسم چنین است در پارس که خویشان یک دیگر را از لب بوسند؟
و کوروش پاسخ داد: «آری، اما آنگاه که پس از دراز ندیدنی یکدیگر را باز ببینند، یا آنکه جدا شده از یکدیگر به سفری دراز و دور شوند» (گزنفون دفتر یکم بندهای ۲۷ و ۲۸)
میبینید که آن نوجوان که کورش برایش قهرمان بوده از دیدن کورش به هیجان آمده است در دوران نوجوانی چنین مواردی وجود دارد. اساسا گزنفون هم این هیجانات نوجوانی و کودکی و اینکه در ذهن آنها چگونه قهرمانان محبوب هستند را مورد توجه قرار داده است و در ابتدای داستان نوشته است: «در اینجا باز می گوییم داستانی از محبتی کودکانه که آوردنش شاید دور از جایگاه نباشد» (همان ابتدای بند ۲۷). کوروش ستیزان با تحریف این بخش موضوع دیگری را القا می کنند. بر اساس گفته گزنفون در میان مادها و پارسها رسم بوده است که خویشان یکدیگر را از لب ببوسند. کورش هم وقتی میفهمد آن نوجوان از اقوامش است همانند دیگر خویشاوندان بر او بوسه میزند. نوجوان هم از اینکه چنین رسمی در میان پارسها هم هست شاد میشود چرا که در میان مادها هم چنین رسمی بوده است. البته کورش میگوید که پارسها وقتی مدت زیادی خویشاوندان را ندیده باشند چنین میکردند. نوجوان از اینکه کورش او را گرامی داشته است به وجد آمده است که متناسب شرایط سنی نوجوانان است. شاید گزنفون میخواسته بگوید کورش حتی برای نوجوانان کم سن هم ارزش قائل بوده است که قابل ستایش میباشد. هرودوت هم چنین رسمی را برای پارسیان نوشته است: هنگامی که دو پارسی در کوچه یا خیابان به هم میرسند به جای ادای کلمات سلام و درود، اگر از یک طبقه باشند لبهای یکدیگر را میبوسند، در غیر این صورت آنکه پایین تر است نخست کرنش میکند سپس گونههای یکدیگر را میبوسند (هرودوت کتاب یکم بند ١۳۴). همانطور که مشاهده میکنید این رسم در آن زمان در میان ما اصلا مصداق همجنسگرایی نبوده است بلکه نشان دهنده مهر به یکدیگر بوده است. چنین رسمی در منابع اشتراک دارد و صرفا یک منبع از آن یاد نکرده است. ما نباید با ذهنیت امروزی، رسومات آن دوران را نگاه کنیم و همواره توجه داشته باشیم که تفاوت در رسومات وجود دارد و تا به امروز هم این تفاوتها را میبینیم. امروز در ایران مردان به یکدیگر بوسه میزنند اما در برخی از کشورها این کار مصداق همجنسبازی محسوب میشود. پس باید شهروند یک کشور اروپایی به ایران میآید بگوید همه همجنسباز هستند! به هر حال رسم بوده و زیانآور نبوده که بگوییم رسم بدی بوده. نباید از ذهنیت امروزی سوءاستفاده کنیم و فرافکنی کنیم.
۴.۴k
۰۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.