از زبان پدر غواصان شهید
از زبان پدر غواصان شهید
آمدی سوی وطن،خسته نباشی پسرم
آبرو دادی به من،ای گل بی بال و پرم
حسرت دیدن تو موی مرا کرده سفید
ز فراق تو خم افتاده میان کمرم
مرد دریا دل من،موج حریف تو نبود
ز چه رو غرق شدی،دور شدی از نظرم؟!
سالها بود و نبودت همه روز و همه شب
لحظه لحظه به خداوند قسم زد شررم
آمدی باز کنارم که نگاهت بکنم
پیش چشمان منی، بر سر تو نوحه گرم
ز چه پنهان شده دستان تو پشت کمرت؟!
با پدر دست بده،شعله نکش بر جگرم
صورتت خاکی شده مرغک پر بسته ی من
آنچنانی که زمین خورده علمدار حرم
"
آمدی سوی وطن،خسته نباشی پسرم
آبرو دادی به من،ای گل بی بال و پرم
حسرت دیدن تو موی مرا کرده سفید
ز فراق تو خم افتاده میان کمرم
مرد دریا دل من،موج حریف تو نبود
ز چه رو غرق شدی،دور شدی از نظرم؟!
سالها بود و نبودت همه روز و همه شب
لحظه لحظه به خداوند قسم زد شررم
آمدی باز کنارم که نگاهت بکنم
پیش چشمان منی، بر سر تو نوحه گرم
ز چه پنهان شده دستان تو پشت کمرت؟!
با پدر دست بده،شعله نکش بر جگرم
صورتت خاکی شده مرغک پر بسته ی من
آنچنانی که زمین خورده علمدار حرم
"
۲.۹k
۲۰ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.