نزدی میشو

نزدیڪ میشوے ....

دستانت را باز میڪنے و مرا ب اغوشت میخوانے..

ب طرفت مے آیم

تنها یڪ قدم دیگر ماندہ...بوے تنت مستم میڪند
ولے,
لعنت بہ خروس همسایہ ..
لعنت ب چشمے ڪ بے موقع باز شود!!!
لعنت بر من
لعنت بر تو
لعنت بر این روزگار ... !
دیدگاه ها (۴)

آهـــ اســـتـــ آخـــر هـــر نـــگـــآهـــ

تا نیفتادم نفهمیدم کِ شادی می کننددشمنانم بیش،اما دوستانم بی...

زن بوده ای تا به حال?... آرزوهایت برود?... های های ظرف بشوری...

♡قرارنبودچشمایہ من خیس بشہ♡ ♡قرارنبودهرچے قرارنیست بشہ ♡قرار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط