یکی از تجربه های دردناک زندگی این است که فرد دلبسته آدم
یکی از تجربه های دردناک زندگی این است که فرد دلبسته آدمهای خاکستری شود
آدمهای خاکستری همیشه تو را در وضعیت تعلیق نگه میدارند: نه به تو دل میدهند و نه میگذارند که از آنها دل بکنی
تو را در میانه زمین و هوا معلق میخواهند
تا وقتی که تو را دل داده خود می یابند با تو سرد و با فاصله اند و تا احساس میکنند که از آنها دل می کنی با تو گرم و نزدیک میشوند
اما فقط تا آنجا که بدانند رشته را نمی گسلی و از چنگ شان نمی گریزی. به تو دل نمیدهند اما مانع دل کندت میشوند
بعضی از این آدم های خاکستری خودشان بلاتکلیف و معلق اند، یعنی تکلیف خودشان را با خودشان نمیدانند، و این سردرگمی و پادرهوایی را در روابط عاطفی شان با تو باز می تابانند
گاهی هم دچار نوعی بیماری روانی اند- ملغمه آشفته ای از عدم اعتماد به نفس و اعتماد به نفس مفرط
یعنی چندان به خود اعتماد به نفس دارند که تو را مفتون خود کنند، اما چندان به خود بی اعتمادند که به محبت ات پاسخ درخور بدهند
تو را در فضای خاکستری رابطه معلق نگه میدارند تا شهد عشقی را که نثارشان میکنی بمکند، اما چیزی از جان شان برایت مایه نگذارند
آدمهای خاکستری
لحظه های تلخ زندگی شان را با تو تقسیم میکنند، اما خوشی های شان را با دیگران شریک میشوند
با جذابیت های شان آرام آرام به دورت تار می تنند، و تا به خود می آیی خود را گرفتار دام شان می یابی
ته دل میدانی که شهدت را می نوشند و تفاله ات را تف میکنند، اما برای بی مهری هایشان مدام بهانه می تراشی
میدانی که وضعیت هرگز بهتر نمیشود، اما مدام برای آنها عذر و برای خودت امیدهای واهی می تراشی. آنقدر میمانی تا بپوسی
عشق آدم را آسیب پذیر میکند، و آدمهای خاکستری دقیقا از همان نقطه آسیب پذیر است که دست شان را تا آرنج در قلبت فرو میکنند... این رابطه ها عشق نیست، بیماری است- نوعی اعتیاد ویرانگر است... و اگر کسی در این دام بلا افتاد باید هوار بزند و از دیگران برای نجات جان اش کمک بخواهد
هرچه بیشتر در این دام بمانی، گرفتارتر میشوی.... از آدمهای خاکستری باید مثل طاعون گریخت..... دکتر_آرش_نراقی .
آدمهای خاکستری همیشه تو را در وضعیت تعلیق نگه میدارند: نه به تو دل میدهند و نه میگذارند که از آنها دل بکنی
تو را در میانه زمین و هوا معلق میخواهند
تا وقتی که تو را دل داده خود می یابند با تو سرد و با فاصله اند و تا احساس میکنند که از آنها دل می کنی با تو گرم و نزدیک میشوند
اما فقط تا آنجا که بدانند رشته را نمی گسلی و از چنگ شان نمی گریزی. به تو دل نمیدهند اما مانع دل کندت میشوند
بعضی از این آدم های خاکستری خودشان بلاتکلیف و معلق اند، یعنی تکلیف خودشان را با خودشان نمیدانند، و این سردرگمی و پادرهوایی را در روابط عاطفی شان با تو باز می تابانند
گاهی هم دچار نوعی بیماری روانی اند- ملغمه آشفته ای از عدم اعتماد به نفس و اعتماد به نفس مفرط
یعنی چندان به خود اعتماد به نفس دارند که تو را مفتون خود کنند، اما چندان به خود بی اعتمادند که به محبت ات پاسخ درخور بدهند
تو را در فضای خاکستری رابطه معلق نگه میدارند تا شهد عشقی را که نثارشان میکنی بمکند، اما چیزی از جان شان برایت مایه نگذارند
آدمهای خاکستری
لحظه های تلخ زندگی شان را با تو تقسیم میکنند، اما خوشی های شان را با دیگران شریک میشوند
با جذابیت های شان آرام آرام به دورت تار می تنند، و تا به خود می آیی خود را گرفتار دام شان می یابی
ته دل میدانی که شهدت را می نوشند و تفاله ات را تف میکنند، اما برای بی مهری هایشان مدام بهانه می تراشی
میدانی که وضعیت هرگز بهتر نمیشود، اما مدام برای آنها عذر و برای خودت امیدهای واهی می تراشی. آنقدر میمانی تا بپوسی
عشق آدم را آسیب پذیر میکند، و آدمهای خاکستری دقیقا از همان نقطه آسیب پذیر است که دست شان را تا آرنج در قلبت فرو میکنند... این رابطه ها عشق نیست، بیماری است- نوعی اعتیاد ویرانگر است... و اگر کسی در این دام بلا افتاد باید هوار بزند و از دیگران برای نجات جان اش کمک بخواهد
هرچه بیشتر در این دام بمانی، گرفتارتر میشوی.... از آدمهای خاکستری باید مثل طاعون گریخت..... دکتر_آرش_نراقی .
۴.۵k
۰۴ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.