طلوع بی شمار معرفت باش

طلوع بی شمار معرفت باش
به شهری که رسومش بی وفائیست
سرم سرگرم تصویر تو گشته
به آن حدی که اسمش بی نوائیست
دیدگاه ها (۴)

میان دست من و تو هزار فرسنگ استغریب مانده دلم بی وفا دلم تنگ...

سلام ای بی وفا ای بی مروتسلام ای ساز گیتار محبتسلام کردم نگی...

تمام شهر از بس عاشقی ...

میدانی کجای عشق بازی ات را عاشقترینم!!!آنجا که به لبهایم خیر...

ناراحت نشید دوستان اکثرا آدما حرف تو خالی ان، همیشه بخند کنا...

🍁یادش بخیر...وقتی با بوی آبگوشت مادربزرگ از خواب بیدار می‌شد...

پارت۴۹

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط