ببین در قهر چشمانت چه دیدم

ببین در قهر چشمانت چه دیدم
که از روز ازل جز تو ندیدم
چه داغی بر دلم افکندی ای دوست
که از هجر تو اینگونه خمیدم
الهی بار الهی رحمتی کن
ببین از دوریش مجنون چو بیدم
دلم اشوب و داغ از شوق دیدار
تنم کوره ولی صورت سپیدم
همیشه در نگاهت برق سردیست
ولی بازم به عشق تو مریدم
غلط کردم دگر عاشق نمیشم
در قلبم رو بستم شاه کلیدم
دیدگاه ها (۳)

بوی عطرت که شنفتمبه لبم جان آمدمنم آن گل که نچیدی و#زمستان آ...

‌ این سرفه های پیاپیاین سرمای زده به استخوان از #زمستان نیست...

❤ ️✨ "تو " را در قلب❤ ️✨ شعرم می گذارم❤ ️✨ به نام "عشق"❤ ️✨ ...

💕 عشـــــق💕 مساحت مشخصی نداردگاهی به اندازه یک دل است و گاهی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط