اتذکرک ، وانچفی بروحی تعب ووجهی صفارة یغار منة الذهب کل الرسایل ، والحچی ، والصور کلهن بروحی خذن دور الحطب تعصر بگلبی الـ لیش بس ماگلت (الینعاف ادری مایقـنـعـة سـبـب) بین الدمع والناس ، حفنة حزن وبینک وبین عیونی حفنة عتب ..
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.