یک روز صبح بیدار شد صبحانه خورد مسواک زد حمام رفت و بع

یک روز صبح بیدار شد، صبحانه خورد، مسواک زد، حمام رفت و بعدش تصمیم گرفت تبدیل به آدمی بشه که هیچکس ندونه تو فکر و دلش چی میگذره، از شب قبل چیز زیادی یادش نمونده بود، فقط همین‌قدر میدونست که همیشه تصمیم‌های جدی به دنبال پشیمونی‌های جدی‌تر گرفته میشن...
دیدگاه ها (۱)

ما یه شب سنگین خابیدیم و بعدش صبح فقط جسممون بیدار شده رفیق

این موزیک گوش کردن تو خیابون عادت خیلی خوبیهخیلیکلا از اون ه...

تلاش میکنی سختی میکشی حرف میشنوی تنبیه میشی.......احساس م...

گاهی وقتا یه آدم با گذر زمان میتونه با نشون دادنِ "شعور"ش به...

گوشیت رو خاموش کردی و کنارت روی زمین های سرد قرار دادی .. چش...

P17 همه داشتن یکی یکی برای صبحونه به رستوران هتل میرفتن لاب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط