غزلیات

📜
#غزلیات
#عارف_قزوینی
#غزل_بیست_و_هفتم

ز طفلی آنچه به من یاد داد استادم
به #غیر_عشق برفت آنچه بود از یادم

بکند #سیل غم #عشق بیخ و بنیانم
به باد رفت ز بیداد هجر بنیادم

برای پیروی از #دل ملامتم نکنید
برای این که ز #مادر برای این زادم

به #غمزه از منِ بی‌خانمانِ خانه‌به‌دوش
گرفت هستی و من هرچه داشتم دادم

از آنچه رنگ تعلق به غیر بی‌رنگی
گرفت یا که بخواهد گرفتن آزادم

مرا به آنکه به هستی ز نیستی آورد
قسم، به سایهٔ دیوار نیستی شادم

ز پا درآمده در خون نشسته آن صیدم
که رستم از غم و راحت نشست صیادم

گرفت جا به دلم کوه ناله مبهوتم
چه شد که گوش تو نشنیده داد و فریادم

فغان و ناله و فریاد من جهانی را
فرا گرفت نیامد کسی به امدادم

به نام #همت #مولا به نقش بی‌رنگی
خوشم به #عشق_علی در خیال ارشادم

#علی_بگوی اگر ناتوان شدی عارف
#علی نگفتم و در ناتوانی افتادم

#اندیشمندانه_انتخاب_کنید
#اندیشمندان_جوان_سپنتا
لینک کانال 👈 @ajs_org
دیدگاه ها (۰)

📽️ https://www.instagram.com/reel/DCynYi1JIz5/?igsh=bHg4cGxi...

🗣🤔#accent_challengeTo hear the #voice of the oneswho partici...

⏱️📝#5secondquiz #ajs_org#andishmandan_javan_sepanta#choose_w...

حروف بزرگبا استفاده از حروف بزرگ فریاد نزنیم. با نوشتن با رن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط