چرا بیهوده میکوشی که بگریزی ز آغوشم


چرا بیهوده می‌کوشی که بگریزی زِ آغوشم ؟
از این سوزنده‌تر هرگز نخواهی یافت آغوشی
#فروغ_فرخزاد
دیدگاه ها (۱)

بخوان از چشم من امشب چه حسی با تو من دارم بمان امشب کنار من ...

"سایه" خاموش!کزین جان پر آتش که مراست،آه را گر بدهم، راه جها...

‏من پری کوچک غمگینی را می‌شناسم که شب از یک بوسه می‌میرد و س...

ای کاش میتوانستمخونِ رگانِ خود رامنقطرهقطرهقطرهبگریمتا باورم...

ز حرف نیک و بد خلق هر که شد خاموش خلاص میکند از طعن نیک و بد...

گفته بودم رهایت کردم؛ اما بیشتر از تو به خودم دروغ گفته‌ام ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط