در قید غمم خاطر آزاد کجایی

در قید غمم، خاطر آزاد کجایی؟
تنگ است دلم،قوّت فریاد کجایی؟
دیری است که دارم سر راه نگهی را
صیدی سر تیر آمده، صیّاد کجایی؟
بیرون وجود امن و امان عجبی بود
هستی ره ما زد، عدم آباد کجایی؟
همدوشی آن سروقد اندیشهٔ دوری است
شرمی بکن، ای جلوهٔ شمشاد کجایی؟
در عشق به یک جلوه حزین کار تمام اسیت
من برق به خرمن زدم،ای باد کجایی؟

@siahchal2
دیدگاه ها (۱)

میل من سوی وصالو قصد او سوی فراقترک کام خود گرفتمتا برآید کا...

فلسفه‌ی فصل‌ها به هم می‌ریزدوقتی با لمس انگشتانت نقوش برجسته...

این روزها دوره دوره ی رنگین کمان هاست...یکرنگ که باشی زود چش...

نیکبخت آن‌که دریافت : زمینی را که بر آن ایستاده‌ است به وسعت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط