عالم ز آه تیره تر از صبح محشر است
عالم ز آه تیره تر از صبح محشر است
خون جگر به دیده آل پیمبر است
شهر مدینه گشته عزا خانه وجود
رخت سیاه بر تن زهرا و حیدر است
…
سبز آمدی، سرخ رفتی، حال آنکه سپید سپید زیستی و صداقت،
تنها واژهای است که برازنده نام توست.
تو از زلالی آینه، هر آینه فراتری. در تو کرامت باران موج میزند.
با تلاوت قرآن هم آغوشی و دستهایت، مونس آسمان مدینه اند.
شهادت امام صادق علیه السلام تسلیت باد
…
سرمایه امروز بقیع، اشک است و اشک.
مدینه، جهان را از شیون اکنون خود پر کرده است.
امروز بقیع در لباس سوگ، چکیده اشکهای غربت شیعیان است و
دانش، بحارالانوار اشکی است که
به تمامی برگهای زرین احادیث، تسلیت میگوید
…
ز غربتش چه بگویم که سینه ها خون است
برای صادق زهرا مدینه محزون است
دلم دوباره به یاد رئیس مذهب سوخت
که داغ غربت لیلی حدیث مجنون است
…
سلام من به بقیع و به تربت صادق
سلام من به مدینه به غربت صادق
سلام من به مدینه به آستان بقیع
سلام من به بقیع و کبوتران بقیع
سلام من به مزار معطّر صادق
که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع
…
ای ششم پیشوای اهل ولا
خلق را رهبری به دین هدی
پای تا سر خدانمایی تو
هم ز سر تا بپای صدق و صفا
زهر منصور زد شرر به دلت
آب شد پیکرت ز زهر جفا
خون شد از داغ تو دل شیعه
عالم از ماتم تو غرق عزا
…
بنال ای دل که در نای زمان، فریاد را کشتند
بهین آموزگار مکتب ارشاد را کشتند
اساتید جهان باید به سوگ علم بنشینند
که در دانشگه هستی، بزرگ استاد را کشتند
…
الا ای لالهی خوشبو، عزیز آل پیغمبر
که بهر دین و قرآنت چنین گردیدهای پرپر
شده زین غم، گل خاتم، مدینه غرق در ماتم
دوصد لعنت به آنکس باد که مسمومت نمود از زهر
…
صادق که اساس دین از او شد معمور
بودند ملایک پی امرش مامور
آخر ز جفا، ناصر احکام خدا
مسموم شد از ظلم و جفای منصور
…
هر زمان رنگ جفا را میدید
کوچه و کرب و بلا را میدید
خانهاش چونکه در آتش میسوخت
خیمهی آل عبا را میدید
…
بار دیگر ظالمانه، خیل جلادان شبانه
با دو دست بسته بردند یک غریبی را ز خانه
بار دیگر دست گلچین در مدینه آتش افروخت
بار دیگر آشیانی در میان شعله ها سوخت
داغ یک دسته شقایق، بر دل خونین صادق
بار دیگر شد شکسته حرمت قرآن ناطق
خون جگر به دیده آل پیمبر است
شهر مدینه گشته عزا خانه وجود
رخت سیاه بر تن زهرا و حیدر است
…
سبز آمدی، سرخ رفتی، حال آنکه سپید سپید زیستی و صداقت،
تنها واژهای است که برازنده نام توست.
تو از زلالی آینه، هر آینه فراتری. در تو کرامت باران موج میزند.
با تلاوت قرآن هم آغوشی و دستهایت، مونس آسمان مدینه اند.
شهادت امام صادق علیه السلام تسلیت باد
…
سرمایه امروز بقیع، اشک است و اشک.
مدینه، جهان را از شیون اکنون خود پر کرده است.
امروز بقیع در لباس سوگ، چکیده اشکهای غربت شیعیان است و
دانش، بحارالانوار اشکی است که
به تمامی برگهای زرین احادیث، تسلیت میگوید
…
ز غربتش چه بگویم که سینه ها خون است
برای صادق زهرا مدینه محزون است
دلم دوباره به یاد رئیس مذهب سوخت
که داغ غربت لیلی حدیث مجنون است
…
سلام من به بقیع و به تربت صادق
سلام من به مدینه به غربت صادق
سلام من به مدینه به آستان بقیع
سلام من به بقیع و کبوتران بقیع
سلام من به مزار معطّر صادق
که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع
…
ای ششم پیشوای اهل ولا
خلق را رهبری به دین هدی
پای تا سر خدانمایی تو
هم ز سر تا بپای صدق و صفا
زهر منصور زد شرر به دلت
آب شد پیکرت ز زهر جفا
خون شد از داغ تو دل شیعه
عالم از ماتم تو غرق عزا
…
بنال ای دل که در نای زمان، فریاد را کشتند
بهین آموزگار مکتب ارشاد را کشتند
اساتید جهان باید به سوگ علم بنشینند
که در دانشگه هستی، بزرگ استاد را کشتند
…
الا ای لالهی خوشبو، عزیز آل پیغمبر
که بهر دین و قرآنت چنین گردیدهای پرپر
شده زین غم، گل خاتم، مدینه غرق در ماتم
دوصد لعنت به آنکس باد که مسمومت نمود از زهر
…
صادق که اساس دین از او شد معمور
بودند ملایک پی امرش مامور
آخر ز جفا، ناصر احکام خدا
مسموم شد از ظلم و جفای منصور
…
هر زمان رنگ جفا را میدید
کوچه و کرب و بلا را میدید
خانهاش چونکه در آتش میسوخت
خیمهی آل عبا را میدید
…
بار دیگر ظالمانه، خیل جلادان شبانه
با دو دست بسته بردند یک غریبی را ز خانه
بار دیگر دست گلچین در مدینه آتش افروخت
بار دیگر آشیانی در میان شعله ها سوخت
داغ یک دسته شقایق، بر دل خونین صادق
بار دیگر شد شکسته حرمت قرآن ناطق
- ۵.۰k
- ۰۷ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط