سیر نمیشوم ز تو نیست جز این گناه من

سیر نمی‌شوم ز تو نیست جز این گناه من
سیر مشو ز رحمتم ای دو جهان پناه من

سیر و ملول شد ز من خنب و سقا و مشک او
تشنه‌تر است هر زمان ماهی آب خواه من

درشکنید کوزه را پاره کنید مشک را
جانب بحر می روم پاک کنید راه من

چند شود زمین وحل از قطرات اشک من
چند شود فلک سیه از غم و دود آه من
.
.
.
غزل شماره۱۸۲۳
#مولانا
دیدگاه ها (۲)

مستی و دیوانه شدن بهتر ز عاشق بودن است با قصد حفظ آبرو خود ر...

می روم تا بیشتر باور کنیاینکه این پائیز فصلِ آخر استفصلِ آخ...

آلودِه ٺَر زِ مَن نَبُوَد بَــر دَرَٺ ولــے ...آقاٺَر از آنی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط