خواننده ای روی سن دارد پلی بک می خواند، یکی از بین حضار ا
خوانندهای روی سن دارد پلیبک میخواند، یکی از بین حضار اعتراض میکند، خوانندهی کمزاری (دوزار یا پنجزارش را مطمئن نیستم) معترض را مسخره میکند؛ مردم: هِرهِرهِر!
پیرمردی به وزیر بهداشت از درد پاهایش و هزینههای بالای فیزیوتراپی میگوید، وزیر: "خودت بمال!" مردم: هِرهِرهِر.
آقای خبرنگاری توی نشست خبری به کارگردان زن برای ضدمرد بودن فیلمهایش اعتراض میکند. کارگردان: "تو کدومیکی از اون مردها بودی؟" مردم: هِرهِرهِر!
دخترخانم شجاعی در سمیناری از خانم بازیگرِ چرخندهای که خاطرهای عجیب تعریف میکند میپرسد: "شما اونجا بودین؟" خانم بازیگر: "مامانت بوده!: مردم: هِرهِرهِر!
من اینجا با آنهایی که به خودشان اجازه میدهند مطالبه یا اعتراض را با تمسخر و توهین ساکت کنند، کاری ندارم، اینها حسابشان جدا و معلوم است، اینها به زمین سفت ادرار کردهاند، توی مخمصه گیر کردهاند و اگر مسخره نکنند چه کنند؟ ولی مردم چرا اینوقتها میخندند؟
موافق پلیبک خواندن در کنسرتی که بلیطش را خریدهاند هستند؟ موافق هزینههای بالای خدمات پزشکی هستند؟ موافق جنسیتزدگی در آثار سینمایی هستند؟ موافق پرتوپلاهای ابلهانه هستند؟
روی سخن من با "هرهرکنندگان" است. چرا میخندید؟
فقط چون میکروفن، تریبون، قدرت دست خواننده و وزیر و کارگردان و بازیگر است بلافاصله در جبههی آنها میایستید؟ برایشان کف میزنید و بهشان میخندید تا احساس خوشمزگی کنند؟ چاپلوسی چهکسی را به نفع چهکسی میکنید؟ با خندههای ابلهانه، احمقانه پشت حرف حق را در برابر چهکسی خالی میکنید؟
خندیدن هم شعور میخواهد.
اینبار اگر خواستید به حرفِ تریبونداری بخندید، از خودتان بپرسید با خندهی من چهکسی وقیحتر از آنچه هست و چهکسی بیدفاعتر از آنچه هست میشود، بعد اگر دیدید در جبههی اشقیاء نیستید بخندید. نوشجانتان.
پیرمردی به وزیر بهداشت از درد پاهایش و هزینههای بالای فیزیوتراپی میگوید، وزیر: "خودت بمال!" مردم: هِرهِرهِر.
آقای خبرنگاری توی نشست خبری به کارگردان زن برای ضدمرد بودن فیلمهایش اعتراض میکند. کارگردان: "تو کدومیکی از اون مردها بودی؟" مردم: هِرهِرهِر!
دخترخانم شجاعی در سمیناری از خانم بازیگرِ چرخندهای که خاطرهای عجیب تعریف میکند میپرسد: "شما اونجا بودین؟" خانم بازیگر: "مامانت بوده!: مردم: هِرهِرهِر!
من اینجا با آنهایی که به خودشان اجازه میدهند مطالبه یا اعتراض را با تمسخر و توهین ساکت کنند، کاری ندارم، اینها حسابشان جدا و معلوم است، اینها به زمین سفت ادرار کردهاند، توی مخمصه گیر کردهاند و اگر مسخره نکنند چه کنند؟ ولی مردم چرا اینوقتها میخندند؟
موافق پلیبک خواندن در کنسرتی که بلیطش را خریدهاند هستند؟ موافق هزینههای بالای خدمات پزشکی هستند؟ موافق جنسیتزدگی در آثار سینمایی هستند؟ موافق پرتوپلاهای ابلهانه هستند؟
روی سخن من با "هرهرکنندگان" است. چرا میخندید؟
فقط چون میکروفن، تریبون، قدرت دست خواننده و وزیر و کارگردان و بازیگر است بلافاصله در جبههی آنها میایستید؟ برایشان کف میزنید و بهشان میخندید تا احساس خوشمزگی کنند؟ چاپلوسی چهکسی را به نفع چهکسی میکنید؟ با خندههای ابلهانه، احمقانه پشت حرف حق را در برابر چهکسی خالی میکنید؟
خندیدن هم شعور میخواهد.
اینبار اگر خواستید به حرفِ تریبونداری بخندید، از خودتان بپرسید با خندهی من چهکسی وقیحتر از آنچه هست و چهکسی بیدفاعتر از آنچه هست میشود، بعد اگر دیدید در جبههی اشقیاء نیستید بخندید. نوشجانتان.
۱.۰k
۱۳ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.