دلیل بودنم تویی تهیونگ کوچولو ♥️
ادامه قضیه
و تهیونگ رو دنبال میکنه و به یتیم خونه میرسه دیگه وقتی میفهمه تهیونگ کجا زندگی میکنه سریع رفت به پدر مادرش گفت و بدون محل به حرف اون ها به سمت یتیم خونه حرکت میکنه ... بقیه اش هم که میدونید
÷ بدو بدو که دیره جئون کوچولو
+ من جئون نیستم
÷ هه از وقتی با من ازدواج کردی جئون شدی
+ چچی
÷ چرا لکنت میگیری اون برگه بود دیروز امضا کردی با چشم اشکی اون برگه برگه ازدواج بود
+ امکان نداره
÷ چرا داره حالا هم عجله کن
+ باشه 😭😭
{ توی راه عمارت چشم های تهیونگ رو به زور بستن }
+ حداقل لطفاً میشه وقتی رسیدیم چشمم رو باز کنید
÷ اوکی ( سرد )
+ ( اشک آروم )
÷ رسیدیم پیاده شو راستی اونجا همه غیر از مامانم الفا هستن این رایحه خوش بوی لعنتی اد رو کم کن
+ به خدا تقصیر من نیست من تو دوران هیتم 😭
÷ اوکی ولی اگه ببینم با کسی غیر از من حرف میزنی عواقب خوبی برات نداره کوچولو یا بهتره بگم خرس عسلی
+ چشم
÷ آفرین حالا گمشو
+ چشم 😭😭
پرش داخل عمارت
× به دادا....ش گلم ببخشید شما کی باشید
÷ عه سلام جونگ کوک خوبی ایشون رو که میبینی همسر منه اون آقا هم عاقد هستن
+ میشه سریع بریم لطفا من سردم هستش البته اگه مزاحم حرفتون نشدم 🥺 ( خیلی ناز حرف میزنه )
÷ آهان به کل یادم رفت ترو از بس که تو کیوتی فندوقی بریم تو ( لپ تهیونگ رو می کشه)
ویو جونگ کوک اعظم
وای خدا دلم برا این کوچولو سوخت که گیر این الدنگ افتاده اصلا اسمش چیه وایسا چرا دارم درباره اون حرف میزنم جدیدا خل شدم
( علامت عاقد @ )
@ آیا بنده وکیلم شما رو به عقد دائم جئون جیهون در بیاورم
+ بله 😭😭
( همینطور برا جیهون بود دیگه بیخیال شوید 😂 )
( علامت مادر کوک و جیهون ! علامت پدرشون ؟ )
! جیهون چطور دلت اومد این فندوق رو به زور باهاش ازدواج کنی
÷ دیگه از این خرس عسلی ها گیرم نمیاد بعد مادر مگه شما نوه نمی خواهید الان دیگه نگران نباشید
؟ ای پسره بی شرم چطور میتونی جلوی روی ما همچین حرفی بزنی واقعا که
+ چی منظورتون چیه
! نگران نباش کوچولو نمی زارم کاری باهات بکنه
+ واقعا راستی میگید
! ای خدا نگاش کن چه کیوته آره راست میگم راستی من دیگه مادر شوهر تو محسوب می شم باهام راحت باش بهم بگو مادر ♥️😘
و تهیونگ رو دنبال میکنه و به یتیم خونه میرسه دیگه وقتی میفهمه تهیونگ کجا زندگی میکنه سریع رفت به پدر مادرش گفت و بدون محل به حرف اون ها به سمت یتیم خونه حرکت میکنه ... بقیه اش هم که میدونید
÷ بدو بدو که دیره جئون کوچولو
+ من جئون نیستم
÷ هه از وقتی با من ازدواج کردی جئون شدی
+ چچی
÷ چرا لکنت میگیری اون برگه بود دیروز امضا کردی با چشم اشکی اون برگه برگه ازدواج بود
+ امکان نداره
÷ چرا داره حالا هم عجله کن
+ باشه 😭😭
{ توی راه عمارت چشم های تهیونگ رو به زور بستن }
+ حداقل لطفاً میشه وقتی رسیدیم چشمم رو باز کنید
÷ اوکی ( سرد )
+ ( اشک آروم )
÷ رسیدیم پیاده شو راستی اونجا همه غیر از مامانم الفا هستن این رایحه خوش بوی لعنتی اد رو کم کن
+ به خدا تقصیر من نیست من تو دوران هیتم 😭
÷ اوکی ولی اگه ببینم با کسی غیر از من حرف میزنی عواقب خوبی برات نداره کوچولو یا بهتره بگم خرس عسلی
+ چشم
÷ آفرین حالا گمشو
+ چشم 😭😭
پرش داخل عمارت
× به دادا....ش گلم ببخشید شما کی باشید
÷ عه سلام جونگ کوک خوبی ایشون رو که میبینی همسر منه اون آقا هم عاقد هستن
+ میشه سریع بریم لطفا من سردم هستش البته اگه مزاحم حرفتون نشدم 🥺 ( خیلی ناز حرف میزنه )
÷ آهان به کل یادم رفت ترو از بس که تو کیوتی فندوقی بریم تو ( لپ تهیونگ رو می کشه)
ویو جونگ کوک اعظم
وای خدا دلم برا این کوچولو سوخت که گیر این الدنگ افتاده اصلا اسمش چیه وایسا چرا دارم درباره اون حرف میزنم جدیدا خل شدم
( علامت عاقد @ )
@ آیا بنده وکیلم شما رو به عقد دائم جئون جیهون در بیاورم
+ بله 😭😭
( همینطور برا جیهون بود دیگه بیخیال شوید 😂 )
( علامت مادر کوک و جیهون ! علامت پدرشون ؟ )
! جیهون چطور دلت اومد این فندوق رو به زور باهاش ازدواج کنی
÷ دیگه از این خرس عسلی ها گیرم نمیاد بعد مادر مگه شما نوه نمی خواهید الان دیگه نگران نباشید
؟ ای پسره بی شرم چطور میتونی جلوی روی ما همچین حرفی بزنی واقعا که
+ چی منظورتون چیه
! نگران نباش کوچولو نمی زارم کاری باهات بکنه
+ واقعا راستی میگید
! ای خدا نگاش کن چه کیوته آره راست میگم راستی من دیگه مادر شوهر تو محسوب می شم باهام راحت باش بهم بگو مادر ♥️😘
- ۳۷۳
- ۲۰ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط