دست تقدیر
#دست_تقدیر
تا تو رفتی خون شعرم در قلم خشکیده شد
دست تقدیر آمد و دست تو از من چیده شد
لحظه ی رفتن نگاهی کردمت بی اختیار
اشکم از چشمان خیسم ناگهان دزدیده شد
دوستت دارم شنیدی؟نه خیالاتی شدم
زندگی در این خیالات تهی بلعیده شد
آنچه با من بد نمودی خاطرات خوب من
آنچه بد کردی تو با من این چنین بخشیده شد
بعد تو این زندگی زیبا نخواهد شد دگر
باغ دل عاری ز بوی عطر یک ارکیده شد
زندگی تلخ است و شیرین می کند یادت ولی
مرگ در ناکامی ام بعد از تو هرشب دیده شد
#حسین_حیدری"رهگذر"
۱۳۹۶/۹/۵
https://telegram.me/Heidari_official2
تا تو رفتی خون شعرم در قلم خشکیده شد
دست تقدیر آمد و دست تو از من چیده شد
لحظه ی رفتن نگاهی کردمت بی اختیار
اشکم از چشمان خیسم ناگهان دزدیده شد
دوستت دارم شنیدی؟نه خیالاتی شدم
زندگی در این خیالات تهی بلعیده شد
آنچه با من بد نمودی خاطرات خوب من
آنچه بد کردی تو با من این چنین بخشیده شد
بعد تو این زندگی زیبا نخواهد شد دگر
باغ دل عاری ز بوی عطر یک ارکیده شد
زندگی تلخ است و شیرین می کند یادت ولی
مرگ در ناکامی ام بعد از تو هرشب دیده شد
#حسین_حیدری"رهگذر"
۱۳۹۶/۹/۵
https://telegram.me/Heidari_official2
۶۱۶
۱۹ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.