دیوارهای کافه شاهد بودند

- دیوارهایِ کافه شاهد بودند ،
که چقدر آمدم و
بهشان زل زدم و
تنهایی ام را دود کردم و
تلخ نوشیدم و
تو را تمنا کردم...!
#علی_قاضی_نظام
دیدگاه ها (۱)

بعضی وقتا باید داد بزنی مالِ من بودحقِ من بودسهمِ من بود بعد...

و من همیشه جاییمیان بازوان مردی که نبودبه خواب رفته امـ...!#...

هوای مردنبیخ گوش من استهمان جایی که روزیرد نفس های تو بود.!....

‏بعد از تو هیچ دلیدلم را نمی لرزانَددلت قرص . . .

نفرین شیرین. پارت 1

دو غزل نذر دو تا دیدهء زیبا کردم عاشق شعر شدم شور تماشا کردم...

سلام خوشگلای تیارا😘به چالش داریم شما قشنگای من باید اینو خوش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط