پندانه

🔅پندانه

✍ به خدا توکل کن!

🔹در گفت‌وگو با یکی از تاجران مشهور در یکی از کشورهای اسلامی از شگفت‌ترین خاطره زندگی‌اش سوال کردند.

🔸مرد تاجر گفت:
در یکی از شب‌ها دچار دلتنگی عجیبی شدم و احساس کردم به هوای آزاد نیاز دارم.

🔹هنگام پیاده‌روی در بازار، گذرم به مسجدی افتاد که درب آن باز بود. با خود گفتم: بروم و در این مسجد دو رکعت نماز بخوانم، شاید آرامشی بیابم!

🔸با واردشدن به مسجد متوجه شخصی شدم که رو به قبله با دستان باز و بلند با جدیت و ملتمسانه خدا را فرامی‌خواند!

🔹از التماس و و اصرارش متوجه درماندگی و نیازمندی‌اش شدم!

🔸منتظر ماندم تا مناجاتش را به پایان رساند. به وی گفتم:
ای برادر، به نظر می‌رسد مشکل و ناراحتی طاقت‌فرسایی داری! به من بگو؛ چه شده و مشکلت چیست؟!

🔹گفت:
ای برادر! به خدا سوگند بدهکارم و بدهی مرا نگران و اندوهگین کرده و چاره‌ام را بریده است!

🔸گفتم:
بدهی‌ات چند است؟

🔹گفت:
چهارهزار (پول رایج کشورش)

از جیبم چهارهزار بیرون آوردم و به او دادم. آن‌قدر خوشحال شد که نزدیک بود از خوشحالی پرواز کند. بسیار تشکر کرد و مرا دعا کرد!

سپس کارت ویزیتی درآوردم که شماره تماس و آدرس محل کارم روی آن نوشته شده بود.

کارت را به او دادم و گفتم:
ای برادر! این کارت را بگیر و هرگاه نیازی داشتی، بدون درنگ و تردید تماس بگیر یا به دفتر کارم تشریف بیاور.

با خود گفتم از پیشنهاد و مردانگی‌ام خیلی خوشحال می‌شود، اما در کمال ناباوری جواب داد:
خدا پاداش نیکتان دهد، به کارت ویزیتتان نیازی ندارم و هرگاه محتاج و نیازمند شدم، نماز می‌خوانم و پروردگارم را می‌خوانم و دستم را به‌سوی او دراز می‌کنم و حاجتم را از او می‌طلبم و خداوند به آسانی و خیلی زود حاجتم را برآورده می‌کند. همچنان‌که این بار چنین کرد.

پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله می‌فرماید:
«اگر شما چنانکه شایسته است بر خدا توکل نمایید، روزی شما مانند پرندگان که صبحگاهان گرسنه از لانه خارج می‌شوند و شبانگاهان با شکم سیر به لانه برمی‌گردند، نصیبتان می‌شود.»


∆{{{خداوندا! نیک توکل‌کردن و نیک واگذارکردن نیازهایمان را به ما بنمایان.}}}∆
دیدگاه ها (۰)

حکایت اونایی که توی اینستاگرام پک‌های ثروت میفروشن آخه اگر ش...

#نه_به_خرید_از_دیجی_کالا#دیجی_کالا_فاسد#دیجی_کالا_فاضلاب_بی_...

مردان میدان ایرانی به زودی خرخره این نازیها را پاره خواهند ک...

استاد فاطمی نیا :در همه عمرم تا کنون دعایی به لطافت این دعا ...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط