با خدا دعوا کردم باهم قهر کردیم فکر کردم دیگه دوسم نداره

با خدا دعوا کردم باهم قهر کردیم فکر کردم دیگه دوسم نداره
رفتم تو رختخواب چند قطره اشک ریختم

و خوابم بردصبح که بیدار شدم مامانم گفت
نمیدونی از دیشب تا صبح چه بارونی میومد
narii
دیدگاه ها (۱)

بَــچــه..کـــه بــودم مــامــانم بـهــم مــی گــفــتـ...

#ارتباط_جنسی_همسران_باوجود_داشتن_فرزندراهکارهای کاربردی وقتی...

گاهـــــی وقتالازمه زمین بخوری...تـــا ببینـــی کیا پشتتن......

#وقتی_شوهرتان_پا_نمیدهد وقتی خانم تمایل به رابطه جنسی دارد و...

فیک پدرخوانده پارت۶غذا ها رسیدن جیمین فوری به سمتم اومد و غذ...

دردنیایی که ساختم گمشده ام..اول فکر کردم درحاله شنا هستم بعد...

رمان اوشی نوکو قسمت ۷🎀🔮من گفتم دیگه بسه بریم بخوابیم😴 روبی گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط