و من پنداشتم او مرا خواهد برد

و من پنداشتم او مرا خواهد برد ...‌
به همان کوچه رنگین شده از تابستان ...!
به همان خانه بی رنگ و ریا ...!
به همان لحظه که بی تاب شوم ...!
او مرا خواهد برد ،
به همان سادگی رفتن باد ...!
او مرا برد !!!
ولی برد ز یاد !!!

؟؟؟
دیدگاه ها (۶)

در رفته از دستمدوباره رشته‌ی کارمنزدیک بود امشب بگویمدوستت د...

چه کسی خواهد دید مردنم را بی تو ؟ بی تو مردم ، مردم ...

هرگز نخواب کوروش!!دارا جهان ندارد، سارا زبان نداردبابا ستاره...

ای که گفتی جان بدهتا باشدت آرام جانجان به غم هایش سپردمنیست ...

از   کوچه  زیبای   تو   امروز  گذشتمدیدم که همان  عاشق معشوق...

عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط