خدایا

خدایا !
دلم میخواهد ،
دفتر مشقم را باز ڪنم ، و دوباره تمرین ڪنم ،
الفبای زندگی را ...
من ؛ چیزی شبیه ِ " زندگی ڪردن " را فراموش ڪرده ام ...!!!
میخواهم خط ، خطی ڪنم تمام آن روزهایی ڪه دلم را شڪست ...
دلم میخواهد ؛
اگر معلم گفت : در دفتر نقاشیتان هر چه میخواهید ، بڪشید ...
این بار ،"تنها و تنها
نردبانی بڪشم ...
به سوی تو...!!!
دیدگاه ها (۲)

مهم نیست تا کجا فرار کنیفاصله هیچ چیز را حل نمی‌کندوقتی توفا...

بعضی آدمها را باید آنقدر تکثیر کرد،تا مبادا نسلشان منقرض شود...

عاشق نباشی حال لیلا را نمی فهمیتنهایی تلخ زلیخارا نمی فهمی ه...

عاشق شدن مثل گوش دادنبه صدای پیانو تو یه کافه شلوغ می‌مونه!ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط