گل به تاراج خزان رفت و بهارش از نو

گل به تاراج خزان رفت و بهارش از نو
تاج سر کرد و علیرغم خزان بازآورد

#شهریار
دیدگاه ها (۱)

‏بیدل در این ستم‌گاه، از دردِ ناامیدیبسیار گریه کردیم، حالا ...

ای عشق، چه در شرح تو جز عشق بگویم در ساده ترین شکلی و پیچیده...

بر آمدم کناره سیل می کردم گل ها ره مردم ام سر بلند باشند همگ...

من آمده ام به سر چمنآهای ای گل نو تورا بینمت با لب پر خنده و...

آسمان روی زمین بود و نمیـــدانستم🌸آبی چشم شما سر به هوا کرد ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط