پیشی کو چولو من🐾🐱
پیشی کوچولو من🐾🐱
p1
ویو ا.ت
با صدای در اتاقم بیدار شدم که دیدم اجوما عه امد تو و گفت
(علامت اجوما ؛ و علامت ا.ت =)
؛ صبح بخیر خانوم ارباب گفتند که آماده شین برید پایین
= باشه تو برو پایین
؛ چشم خانوم
اجوما رفت پایین منم بلند شدم و رو تخت نشستم داشتم به اتفاقات دیشب فکر میکردم که بغضم گرفت واقعا باورم نمیشه که باهام اینکارو کرد تو همین فکرا بودم که یهو صدای پدر بزرگ اومد که اسممو صدا میزد منم گفتم
ا.ت:اومدم پدر بزرگ(بلند)
از رو تخت پا شدم و لباسمو پوشیدم(عکس شو میزارم) رفتم پایین و صبح بخیر گفتم و نشستم سر میز صبحونه که پدر بزرگ گفتش (علامت پدر بزرگ&)
&خب امروز روزیه که ا.ت و جیهوپ قرار عمو و عموزاده هاشون رو ببینن*لبخند*
=اعوو واقعا حالا کی میبینمشون
#خیلی دوست دارم باهاشون آشنا شم(جیهوپ)
ویو شوگا
بعد از اتفاق دیشب خونه نرفتم و رفتم خونه ساحلی خودم و گرفتم خوابیدم صبح با صدای زنگ گوشیم بيدار شدم دیدم مادرمه جواب دادم
م.ش:سلام پسرم کجایی چرا خونه نیومدی
*علامت شوگا+*
+سلام مامان جون دیشب رفتم هتل(الکی)
م.ش:آهان اوکی زود بیا خونه چونکه قراره بریم خونهی پدر بزرگت
+اوفف مامان من نمیام حوصلهی اون دختر خاله مو ندارم
م.ش:نه نه پسرم قراره بریم خونهی اون یکی پدر بزرگت
+واقعا اوکیه قراره برای اولین بار خانوادهی پدریمو ببینم خداحافظ
م.ش:خداحافظ
*پایان مکالمه تلفنی*
از روی تخت بلند شدمو رفتم کتمو گرفتمو رفتم تو ماشین روشنش کردمو راه افتادم.......
end.
های گایز اینم از پارت اول امیدوارم خوشتون بیاد🩷🩷
p1
ویو ا.ت
با صدای در اتاقم بیدار شدم که دیدم اجوما عه امد تو و گفت
(علامت اجوما ؛ و علامت ا.ت =)
؛ صبح بخیر خانوم ارباب گفتند که آماده شین برید پایین
= باشه تو برو پایین
؛ چشم خانوم
اجوما رفت پایین منم بلند شدم و رو تخت نشستم داشتم به اتفاقات دیشب فکر میکردم که بغضم گرفت واقعا باورم نمیشه که باهام اینکارو کرد تو همین فکرا بودم که یهو صدای پدر بزرگ اومد که اسممو صدا میزد منم گفتم
ا.ت:اومدم پدر بزرگ(بلند)
از رو تخت پا شدم و لباسمو پوشیدم(عکس شو میزارم) رفتم پایین و صبح بخیر گفتم و نشستم سر میز صبحونه که پدر بزرگ گفتش (علامت پدر بزرگ&)
&خب امروز روزیه که ا.ت و جیهوپ قرار عمو و عموزاده هاشون رو ببینن*لبخند*
=اعوو واقعا حالا کی میبینمشون
#خیلی دوست دارم باهاشون آشنا شم(جیهوپ)
ویو شوگا
بعد از اتفاق دیشب خونه نرفتم و رفتم خونه ساحلی خودم و گرفتم خوابیدم صبح با صدای زنگ گوشیم بيدار شدم دیدم مادرمه جواب دادم
م.ش:سلام پسرم کجایی چرا خونه نیومدی
*علامت شوگا+*
+سلام مامان جون دیشب رفتم هتل(الکی)
م.ش:آهان اوکی زود بیا خونه چونکه قراره بریم خونهی پدر بزرگت
+اوفف مامان من نمیام حوصلهی اون دختر خاله مو ندارم
م.ش:نه نه پسرم قراره بریم خونهی اون یکی پدر بزرگت
+واقعا اوکیه قراره برای اولین بار خانوادهی پدریمو ببینم خداحافظ
م.ش:خداحافظ
*پایان مکالمه تلفنی*
از روی تخت بلند شدمو رفتم کتمو گرفتمو رفتم تو ماشین روشنش کردمو راه افتادم.......
end.
های گایز اینم از پارت اول امیدوارم خوشتون بیاد🩷🩷
۸۸۳
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.