اش م شد سر قسمت را

#ڪاش مے شد سر قسمت را
ڪلاه گذاشت و مال هم
مے شُدیم
به قول سهراب
جور دیگرے باید دید
من همه تن چشم میشوم به
تماشاے تو
جانم را به #عشق تو غسل داده‌ام
ڪَفن خواستنت را پوشیده ام
من دیگر
قایق داشتنت را به دریاے چشمانت سپردم
دل زدم به موج هاے دلتنگے
در دریاے خروشان عشقت
به قول فروغ
شانه هاے تو قبله گاه
دیدگان پر نیاز من
نه #سهرابم نه #فروغ
هر روز #شعرم را
پیچ و تاب میدهم
قلم را مے رقصانم بر
سطر سطر دفترم
دیگر
نه قلم نه دفتر و نه شعر را میخواهم
تمامے #بودنت را میخواهم
در این شَبِستان ڪبود
دیدگاه ها (۱)

کاش به جای اینکه"شاعر"شومکمی نقاشی بلد بودمتاهر وقت دلم میگر...

تو چگونه معبودے ڪهاز این فاصله دور دلم را به تسخیردر آورده ا...

بیا که هیچ پاییـــــــــزی نمی ریزد مرا جــــــز نسیم موهای...

امشب با نگاهمستاره های چشمانت را می چینم و به دریای دلم می ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط