قسمت 8 چارلی سریع وسائل خودش رو جمع میکنه و پدرش رو بلند میکنه و میره به سمت اتاق مرکزی میری و میبینه همه آماده هستن و نیفتی داره گریه میکنه چارلی : نیفتی خواهش میکنم که گریه نکن بعدا مشکلت رو حل میکنیم نگران نباش
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.