بعید است این بار پیدا شوی و در خاک گلدان من جا ...

بعید است این بار پیدا شوی و در خاک گلدان من جا شوی ولی شک ندارم که یک روز سرد به لطف خزان سخت رسوا شوی تمام گناهان من پای توست تو آدم نبودی که حوا شوی
دیدگاه ها (۲)

ﺩﮔﺮ ﺍﺯ ﻭﺣﺸﺖ ﻣﺮﺩﺍﺏ ﺧﻮﺩﻡ ﺩﻟﮕﻴﺮﻡ ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﺑﺮﻛﻪ ﺻﻔﺖ ﻣﺎﻧﺪﻡ ﻭ ﺩﺭﻳﺎ ﻧ...

جره بازی بدم رفتم به نخجیر سبک دستی بزد بر بال من تیر برو غا...

بروی دلبری گر مایلستم مکن منعم گرفتار دلستم خدا را ساربان آه...

بی ته سر در بیابانم شو و روز سرشک از دیده بارانم شو و روز نه...

کارگاه #مهارت_مبارزه_با_غم۱۸• امتحانات خدا دو جور است !1- وق...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

این آخرین بار است که آبادی تمام شهر ها را درون چشم هایت میبی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط