شهادت امام هادی علیه السلام

روایت خواندنی از زندگانی امام دهم علیه‌السلام
#هادی_اگر_تویی_که_کسی_گم_نمی_شود

💠 صدایش می‌لرزید.
سخت ترسیده بود.
هراسان به چهرۀ امام نگاه کرد و گفت: «خانه و زندگی‌ام را به شما می‌سپارم».

امام آرام نگاهش کرد: «یونس! چه خبر شده؟»
یونس درمانده گفت: «وزیر خلیفه نگین گران‌بهایی را به من داده بود برای حکّاکی. داشتم کار می‌کردم که ناغافل شکست و نصف شد. باید فرار کنم».

💍 امام علی‌بن‌محمد گفت: «آرام باش. برگرد خانه‌ات. ان‌شاءالله درست می‌شود».
یونس می‌دانست علم آسمان‌ها و زمین پیش امام است.
دلش هنوز نگران بود، اما «چشم» گفت و برگشت به خانه.
فردا وزیر او را خواست: «میان همسرانم دعوا شده! برو آن‌نگینی را که به تو سپرده بودم، نصف کن و با آن، دو انگشتر بساز؛ مثل هم. مزدت هم دوبرابر!»

#شهادت_امام_هادی_علیه_السلام_تسلیت
دیدگاه ها (۱)

دنیا تاریک است

لیلةالرغائب

۲۲بهمن

حماسه اشک

♻️ نظر علما و مراجع درباره طب اسلامى: 📗 رهبر معظم انقلاب:دغد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط