مثل غزل های خودم گاهی پریشانم
مثل غزل های خودم گاهی پریشانم
این زندگی محصول آدم هاست میدانم
از آسمان دل میکنم، چون از خودم سیرم
این چرخ را روزی خودم باید بچرخانم
شیطان برایم روضه میخواند،نمیدانم
یعنی نمیدانم چرا بیهوده انسانم
دنیا ،بزرگ و کوچکم من،از تب و تابش
چیزی نمیدانم،چرا چیزی نمیدانم؟!
با پنجره همصحبتم با ابر همباور
می بارد اینجا شعر شومی روی دستانم
این زندگی محصول آدم هاست میدانم
از آسمان دل میکنم، چون از خودم سیرم
این چرخ را روزی خودم باید بچرخانم
شیطان برایم روضه میخواند،نمیدانم
یعنی نمیدانم چرا بیهوده انسانم
دنیا ،بزرگ و کوچکم من،از تب و تابش
چیزی نمیدانم،چرا چیزی نمیدانم؟!
با پنجره همصحبتم با ابر همباور
می بارد اینجا شعر شومی روی دستانم
۸۹۰
۳۱ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.